گاه با خود می اندیشم تنها در بستر اندیشه انسانهایی که طعم درد این جهانی شدن و پیوند خوردن با ندامتگاه دنیا را در ذائقه و رویای بریدن،رفتن و نماندن،پریدن و دل نبستن را در دل دارند است که واژه ها به بلوغ میرسند و تنها در قلب افلاکیانی که خود تبر به دست، کمر همت به قطع ریشه های خفته در خاک گرفته اند است که درد، عشق و ایمان، نامزد گذشت، رافت و رحمت الهی می شود.
وقتی یک سیاستمدار ساکت است اتفاق بدی میافتد ، سیاستمدارها شبیه مرغ اند : وقتی تخم میگذارند زیاد سر و صدا میکنند ، اما وقتی خراب میکنند آرام آن را دفن میکنند